جستجو
فارسی
 

داستانهای بودایی: 'پتیکا'، زاهد برهنه، قسمت ۴ از ۴

جزئیات
بیشتر بخوانید
من این را به شما گفتم که در کوهها، حتی در زمستان، من زیر شبنم، زیر نور و باد، حتی گاهی اوقات زیر باران کم با یک چتر، مدیتیشن می کنم. من چتر را به روی یک شاخه نزدیک ام گره می زنم و آنوقت آن مرا می پوشاند، و سپس به مدیتیشن ادامه می دهم. و با همه اینها من هرگز سرما نخوردم... در این دوسال، شما را ندیده ام، درسته؟
بیشتر تماشا کنید
همه قسمت‌ها  (4/4)