منظور از استاد چیست: از کتاب 'آمده ام شما را به خانه ببرم' از استاد اعظم چینگ های (وگان)، قسمت ۲ از ۲

فصل ۵ منظور از استاد چیست سه نوع استاد

چنانچه بدانیم استادان انواع متفاوتی دارند و همینطور تشخیص دهیم که مناسب ترین آنها برای ما کدام است، یافتن استاد ساده میشود. به نظر من سه نوع استاد وجود دارند. نوع اول، استاد از لحاظ هوشمندی است که به آنها عالم اطلاق می شود. آنها درباره متون مقدس، آگاهی بسیار بالایی دارند و در زمینه اصطلاحات فلسفی تبحر دارند. آنها می توانند به شما بیاموزند که چه کسی، در چه زمانی چه متن مقدس را نگاشته و تفسیر عبارتها چیست. ما برای این آموزگاران، احترام و ارزش زیادی قائل هستیم. آنها می توانند بخشی از تعالیم مقدس گذشته را به ما انتقال دهند، زیرا شاید خود ما فرصت مطالعه یا مهارت کافی برای درک آنها را نداشته باشیم. این اولین نوع استاد است. آموختن تعالیم و مذاهب مختلف از آنها، دانش ما را توسعه خواهد داد.

نوع دوم استادان، به طور دائم در خلسه (سامادی) است. آنها کاملا وقف خدا و "طرح مقدس" هستند. آنها با خدا در ارتباط مستقیم هستند و دانش را به طور مستقیم از خدا می گیرند. آنها می توانند خدا را رو در رو ببینند. اگر ما به طور اتفاقی یا به خواست خود، با اینگونه از استادان درارتباط باشیم، از آن سود خواهیم برد. ذهن مادی ما با فشار حاکم بر جهان، کمتر درگیر می شود و احساس ارتقاء و شادمانی می کنیم، و دوباره اشتیاق مان برای رسیدن به خدا را بدست می آوریم. حسی داریم که می خواهیم ترک دنیا کنیم. منظورم این نیست که موهای سرتان را می تراشید و در جنگل زندگی می کنید، بلکه میل شما به لذت های جسمانی و امور دنیوی کمتر می شود. اینگونه استادان به سختی پیدا می شوند، زیرا آنها اغلب تعلیم نمی دهند، آنها فقط در خلسه هستند و از توازن و برکات این حالت لذت می برند.

نوع سوم نیز خود را مجذوب عشق الهی کرده اند، اما علاوه بر آن، عشق و رحمت خود را نسبت به آنها که آنها که ناآگاه هستند و زجر می کشند نیز ابراز می دارند. از این رو بنا به درخواست افراد، به جاهای مختلف میروند. حتی اگر فقط یک یا دو نفر صادقانه اشتیاق ارتباط دوباره با خداوند را داشته باشند، این استادان می آیند و راز ملکوت الهی، راه یافتن واقعیت، حقیقت، تائوی درون مان، روش بیدار کردن عظیمترین منبع دانش و همۀ قدرت و نیروی نجات دهنده در درون ما را با ما در میان می گذارند تا شدت رنج در زندگیهایمان کاهش یابد تا عزت نفس ما افزایش یابد و با منبع قدرت متعال که از آن آمده ایم، یکی شویم.

این شرح مختصری از سه نوع استاد است. پس ما باید به دنبال نوعی باشیم که بتواند خواستۀ ما، نیاز ما و اشتیاق شدید درونی ما را برطرف کند. پس اگر استادی را دیدیم، باید از قوه تشخیص خود استفاده کنیم و ببینیم آیا او همان استادی است که میخواهیم و آیا ارزش احترام و اعتماد ما را دارد."

"استاد نوع اول از فضل و دانشوری اش به آسانی قابل تشخیص است. او می تواند صحبت کند و اطلاعات زیادی درباره تمامی متون مذهبی دارد و ما می دانیم که او مرد دانش است. فهمیدن این امر آسان است، چون فهم و آزمودن دانش دنیوی، آسان است.

استادان نوع دوم هم از روی ظاهر و فضای خالصانه اطراف شان که از در خلسه بودن همیشگی آنها ناشی میشود، به آسانی قابل تشخیص هستند. تشخیص نوع سوم از استادان سخت است، زیرا وقتی کسی در خلسه نیست، تشخیص اینکه آیا او تاکنون در خلسه بوده یا خیر، دشوار است، زیرا اینگونه استادان در بیست و چهار ساعت شبانه روز، به طور نامرئی در "سامادی" یا خلسه هستند. "سامادی" یعنی شما در خلسه، در سعادت، آرامش و نور الهی هستید.

شما می توانید در حین زندگی در این دنیا هم در خلسه باشید. دو نوع "سامادی" وجود دارند: یکی بعد از ترک این دنیاست که شما همیشه در خلسه، سعادت و ملکوت الهی هستید. شما با خدا یا اقیانوس عشق و رحمت یکی میشوید. نوع دوم، خلسه کوچکتری است که آن را روزانه از طریق مدیتشین، از طریق اشتیاق خالصانه یا هر گونه عبادت دیگر برای دستیابی به این حالت، تجربه می کنید. وقتی در "سامادی" هستید، تمام دنیا را فراموش می کنید. گاهی صدای اطرافیان را می شنوید، اما با دنیا مرتبط نیستید. وقتی در خلسه عمیق تری هستید، تمام دنیا ناپدید میشود و فقط "نور" و "خدا" را می بینید و احساس آرامش، سعادت و شعف می کنید.

از آنجایی که استادان نوع سوم مانند مسیح یا بودا، همزمان در خلسه و در بیرون از آن هستند، کشف و شناسایی آنها دشوار است. آنها در ظاهر شبیه مردم عادی هستند. خطر استاد نوع سوم بودن، همین است. استاد نوع اول را همه می شناسند، به او احترام میگذارند و هزاران پیرو دارد. استاد نوع دوم را همه می شناسند و در مقابل او تعظیم می کنند. چه آن استاد بداند، چه نداند، چون او همیشه در حالت خلسه است و مردم می توانند آن را ببینند. اما استادان نوع سوم مانند مسیح و بودا، استادانی هستند که ممکن است مردم به طرف آنها سنگ پرتاب کنند، آنها را به صلیب بکشند، سرزنش شان کنند یا آنها را بکشند، زیرا بسیاری از مردم باور ندارند که این اشخاص که بدن فیزیکی دارند و مانند عادی ترین مردم عمل می کنند، پسران خدا، "رستگاری"، "نور" و "راه" در این جهان هستند.

پس استادانی مانند مسیح و بودا که می روند و راز ملکوت الهی را با مردم در میان می گذارند، در خلسه و بیرون از آن هستند. زیرا وقتی شما موعظه می کنید، خود واقعی شما در سامادی است، اما خود فیزیکی شما هنوز در رنج است و درد را حس می کند. اما استادان نوع دوم هیچ درد، نگرانی و اضطرابی را در جسم خود احساس نمی کنند، آنها فقط در سعادت هستند، تمام رنج ها ناپدید می شوند و در این زبان، هیچ کلامی برای شرح این حالت وجود ندارد. اگر شما به نوع اول و دوم تعلق داشته باشید، مردم شما را می شناسند و از شما پیروی خواهند کرد. اما خطر استاد نوع سوم بودن، اینست که آنها مانند مردم عادی به نظر می آیند و مردم ممکن است به طرف آنها سنگ پرتاب کنند و حتی آنها را بکشند، چون مردم باور ندارند که این استادان، راه رستگاری هستند."

"من آمده ام تا شما را به خانه ببرم"، بصورت رایگان در سایت SMCHBooks.com قابل دانلود است و به زبان های عربی، آولاکی (ویتنامی)، بلغاری، چینی، چکی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، یونانی، مجارستانی، اندونزیایی، ایتالیایی، کره ای، فارسی، لهستانی، رومانیایی، روسی، اسپانیایی و ترکی وغیره منتشر شده است.