جستجو
فارسی
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
  • English
  • 正體中文
  • 简体中文
  • Deutsch
  • Español
  • Français
  • Magyar
  • 日本語
  • 한국어
  • Монгол хэл
  • Âu Lạc
  • български
  • Bahasa Melayu
  • فارسی
  • Português
  • Română
  • Bahasa Indonesia
  • ไทย
  • العربية
  • Čeština
  • ਪੰਜਾਬੀ
  • Русский
  • తెలుగు లిపి
  • हिन्दी
  • Polski
  • Italiano
  • Wikang Tagalog
  • Українська Мова
  • دیگران
عنوان
رونویس
برنامه بعدی
 

افزایشِ آگاهی جهانی و روندِ صعودی وگانیسم در دنیا، قسمت ۷ از ۱۲

جزئیات
دانلود Docx
بیشتر بخوانید
خطرناکترین لحظه، زمان عمل جراحی بود، نه زمانی که بیمار بودم یا قبل و یا بعدش. آن خطرناکترین لحظه بود، زیرا من می توانستم بمیرم؛ هرچیزی میتوانست اتفاق بیفتد. عمل بسیار خطرناکی بود. آنها بعدش به من گفتند.[...] اما من آن را می دانستم، آن را می دانستم، لذا قبل از آن، خیلی، خیلی می ترسیدم. زیرا ممکن بود دیگرهرگز دوباره بیدار نشوم- در وسط ماموریتم- یا هر چیزی می توانست اتفاق بیفتد. اولین چیزی که دکتر از من پرسید این بود: "آیا من را می بینید؟" گفتم: " بله" "میتوانید صدایم را بشنوید؟" " بله" "میتوانید صحبت کنید؟"" بله".

دانلود عکس   

بیشتر تماشا کنید
همه قسمت‌ها  (7/12)
به اشتراک گذاری
به اشتراک گذاشتن در
جاسازی
شروع در
دانلود
موبایل
موبایل
آیفون
اندروید
تماشا در مرورگر موبایل
GO
GO
Prompt
OK
اپلیکیشن
«کد پاسخ سریع» را اسکن کنید یا برای دانلود، سیستم تلفن را به درستی انتخاب کنید
آیفون
اندروید